گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
علوم اسلامی
جلد سوم
درس سوم تاريخچه مختصر


برای يك دانشجو كه می‏خواهد علمی را تحصيل كند و يا اطلاعاتی درباره آن‏
كسب كند لازم است كه آغاز پيدايش آن علم ، پديد آورنده آن ، سير تحولی‏
آن علم در طول قرون ، قهرمانان و صاحبنظران معروف آن علم ، و كتابهای‏
معروف و معتبر آن علم را بشناسد و با همه آنها آشنائی پيدا كند .
علم اصول از علومی است كه در دامن فرهنگ اسلامی تولد يافته و رشد كرده‏
است . معروف اين است كه مخترع علم اصول محمدبن ادريس شافعی است .
ابن خلدون در مقدمه معروف خود در بخشی كه درباره علوم و صنايع بحث‏
ميكند ميگويد :
" اول كسی كه در علم اصول كتاب نوشت ، شافعی بود كه كتاب معروف‏
خود به نام " الرساله " را نوشت و در آن رساله درباره اوامر و نواهی و
بيان و خبر و نسخ و قياس منصوص العله

بحث كرد . پس از او علماء حنفيه در اين باره كتاب نوشتند و تحقيقات‏
وسيع به عمل آوردند " .
همانطور كه مرحوم سيد حسن صدر اعلی الله مقامه در كتاب نفيس "
تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام " نوشته‏اند ، قبل از شافعی مسائل اصول از
قبيل اوامر و نواهی و عام و خاص و غيره مطرح بوده است و درباره هر يك‏
از آنها از طرف علماء شيعه رساله نوشته شده است .
شايد بتوان گفت شافعی اول كسی است كه رساله جامعی درباره همه مسائل‏
اصول مطروحه در زمان خودش نوشته است .
برخی مستشرقين پنداشته‏اند كه اجتهاد در شيعه دويست سال بعد از اهل‏
تسنن پيدا شد ، زيرا شيعه در زمان ائمه اطهار نيازی به اجتهاد نداشت و
در نتيجه نيازی به مقدمات اجتهاد نداشت . ولی اين نظريه به هيچ وجه‏
صحيح نيست .
اجتهاد به معنی صحيح كلمه يعنی " تفريع " و رد فروع بر اصول و تطبيق‏
اصول بر فروع ، از زمان ائمه اطهار در شيعه وجود داشته است و ائمه اطهار
به اصحابشان دستور می‏دادند كه تفريع و اجتهاد نمايند ( 1 ) .
البته و بدون شك ، به واسطه روايات زيادی كه از ائمه اطهار در
موضوعات و مسائل مختلف وارد شده است ، فقه شيعه بسی

غنی تر شده است و نياز به تلاشهای اجتهادی كمتر گرديده است . در عين حال‏
شيعه خود را از تفقه و اجتهاد بی نياز نمی‏دانسته است ، و ائمه اطهار
مخصوصا دستور تلاش اجتهاد مابانه به برجستگان از اصحاب خود می‏داده‏اند .
اين جمله در كتب معتبر از ائمه اطهار روايت شده است : « علينا القاء
الاصول و عليكم ان تفرعوا » .
بر ما است كه قواعد و كليات را بيان كنيم و بر شماست كه آن قواعد و
كليات را بر فروع و جزئيات تطبيق دهيد .
در ميان علماء شيعه ، اولين شخصيت برجسته‏ای كه در علم اصول كتبی‏
تأليف كرد و آراء او در علم اصول قرنها مورد بحث بود سيد مرتضی علم‏
الهدی بود . سيد مرتضی كتب زيادی در علم اصول تأليف كرد . معروف ترين‏
كتب او كتاب " ذريعه " است .
سيد مرتضی برادر سيد رضی است كه جامع نهج البلاغه است . سيد مرتضی در
اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجری می‏زيسته است . وفاتش در سال 436
واقع شده است . سيد مرتضی شاگرد متكلم معروف شيعه شيخ مفيد ( متوفا در
سال 413 ) است و شيخ مفيد شاگرد شيخ صدوق معروف به ابن بابويه ( متوفا
در سال 381 ) است كه در شهر ری مدفون است .
پس از سيد مرتضی شخصيت معروفی كه در علم اصول كتاب نوشت و آراء و
عقائدش سه چهار قرن نفوذ فوق العاده داشت شيخ ابوجعفر طوسی متوفا در
سال 460 است .
شيخ طوسی شاگرد سيد مرتضی است و مقداری هم درس شيخ مفيد را درك كرده‏
است . حوزه نجف كه حدود هزار سال از
عمر آن می‏گذرد بوسيله اين مرد بزرگ تأسيس شد . كتاب اصول شيخ طوسی به‏
نام " عدش الاصول " است .
شخصيت ديگری كه كتاب و آرائش در اصول معروف شد صاحب معالم است .
وی نامش شيخ حسن است و پسر شهيد ثانی صاحب "شرح لمعه" است. كتاب‏
معالم از كتب معروف علم اصول است و هنوز هم مورد استفاده طلاب علوم‏
دينيه است. صاحب معالم در سال 1011 هجری در گذشته است .
يكی ديگر از اين شخصيتها مرحوم وحيد بهبهانی است كه در سال 1118 متولد
شده است و در سال 1208 در گذشته است .
اهميت مرحوم وحيد بهبهانی يكی در اين است كه شاگردان بسيار مبرزی با
ذوق فقاهت و اجتهاد تربيت كرد ، از قبيل سيد مهدی بحرالعلوم ، شيخ جعفر
كاشف الغطاء ، ميرزا ابوالقاسم گيلانی معروف به ميرزای قمی وعده‏ای ديگر
. ديگر اينكه مبارزه‏ای پيگير با گروه اخباريين كه در آن زمان نفوذ زيادی‏
داشته‏اند كرد و شكست سختی به آنها داد . پيروزی روش فقاهت و اجتهاد بر
روش اخباريگری تا حد زيادی مديون زحمات مرحوم وحيد بهبهانی است .
يكی ديگر از اين شخصيتها كه علم اصول را جلو برد مرحوم ميرزاابوالقاسم‏
گيلانی قمی سابق الذكر است كه شاگرد وحيد بهبهانی بود و معاصر با
فتحعليشاه و فوق العاده مورد احترام او بوده است . كتاب " قوانين‏
الاصول " كه سالها در حوزه‏های علميه قديم تدريس می‏شد و اكنون نيز مورد
استفاده است و كم و بيش تدريس می‏شود اثر اين مرد بزرگ است .
در صد ساله اخير مهمترين شخصيت اصولی كه همه را
تحت الشعاع قرار داده و علم اصول را وارد مرحله جديدی كرد
استادالمتأخرين حاج شيخ مرتضی انصاری است .
اين مرد بزرگ در سال 1214 در دزفول متولد شد و پس از تحصيل مقدمات‏
علوم اسلامی و قسمتی فقه و اصول به بلاد مختلف عراق و ايران در جستجوی‏
علماء صاحبنظر مسافرتها كرد و استفاده‏ها نمود ، و بالاخره رحل اقامت در
نجف افكند و در سال 1266 كه صاحب جواهر فوت كرد مرجعيت شيعه به او
محول شد و در سال 1281 در گذشت، آراء و نظريات او هنوز محور بحث است.
كسانی كه بعد از او آمده‏اند همه پيرو مكتب او هستند . هنوز مكتبی كه‏
مكتب شيخ انصاری را به كلی دگرگون كند به وجود نيامده است ، ولی‏
شاگردان مكتب او آرا ء و نظريات زيادی بر اساس همان مكتب آورده‏اند كه‏
احيانا نظر او را نسخ كرده است . شيخ انصاری دو كتاب معروف دارد يكی‏
" فرائد الاصول " كه در علم اصول است و ديگر " مكاسب " كه در فقه‏
است و هر دو هم اكنون از كتب درسی حوزه‏های علوم دينيه است .
در ميان شاگردان مكتب شيخ انصاری از همه معروفتر و مشخصتر مرحوم آخوند
ملامحمد كاظم خراسانی صاحب " كفاية الاصول " است . آراء و نظريات‏
مرحوم آخوند خراسانی همواره در حوزه‏های علمی مطرح است .
اين مرد بزرگ همان است كه فتوا به مشروطيت داد و در بر قراری رژيم‏
مشروطه ايران سهم بسزای دارد و نامش در كتب تاريخ مشروطه ايران همواره‏
برده می‏شود . وی در سال 1329 هجری قمری در گذشت
بعد از مرحوم آخوند خراسانی نيز آراء و افكار جديد در علم اصول زياد
پيدا شده است و برخی از آنها فوق العاده از دقت نظر و موشكافی برخوردار
است .
در ميان علوم اسلامی هيچ علمی به اندازه علم اصول " پويا " و متغير و
متحول نبوده است و هم اكنون نيز شخصيتهای مبرزی وجود دارند كه در اين‏
علم صاحبنظر شمرده می‏شوند .
علم اصول ، نظر به اينكه سرو كارش با محاسبات عقلی و ذهنی است و
موشكافی زياد دارد ، علمی شيرين و دلپذير است و ذهن دانشجو را جلب‏
می‏كند . برای ورزش فكری و تمرين دقت ذهن در رديف منطق و فلسفه است .
طلاب علوم قديمه دقت نظر خود را بيشتر مديون علم اصول می‏باشند